احتمالا کمپانی پارامونت هرگز تصور نمی کرد که پروژه « نوح » با چنین حواشی پر رنگی در چند روز مانده به اکران مواجه شود. البته پروژه « نوح » از همان اولین روزهای انتشار اخبار ساخت، در صدر اخبار خبرگزاری ها قرار گرفت و با اینکه این پروژه تقریباً در سکوت کامل خبری در حال ساخته شدن بود، اما معمولا از گوشه و کنار ، تصاویری (مخصوصاً از کشتی معروف ) منتشر می شد. با اینحال حدود یک ماه مانده به اکران فیلم، ناگهان موج مخالفت شخصیت های مذهبی علیه فیلم شدت گرفت و این قضیه به حدی جدی شد که برخی از کشورها اکران فیلم « نوح » را تحریم کردند.
اما مشکل اصلی « نوح » نه تحریم برخی از کشورها برای اکران فیلم، بلکه مخالفت های غیر رسمی پاپ مسیحیان بود که این یکی واقعاً یک زنگ خطر بزرگ برای گیشه محسوب می شد. به همین جهت پارامونت به سرعت دست به کار شد و سعی کرد با وساطت افراد پر نفوذ، تائید پاپ را بدست بیاورد و حتی از راسل کرو که در نقش نوح پیامبر در این فیلم ایفای نقش کرده درخواست کرد تا به ملاقات پاپ برود تا اختلافات احتمالی برطرف شود و پاپ هم چراغ سبز خودش را به فیلم نشان دهد. در نهایت هم تمامی این تلاش به نتیجه نسبی رسید و پروژه « نوح » از خشم مذهبیون در امان ماند و از یک شکست مالی شدید جلوگیری شد.
داستان « نوح » با یک فلشبک کوتاه به داستان آدم و هوا آغاز می شود و سپس به کابوس های نوح پیامبر ( با بازی راسل کرو ) می رسد. کابوس های شبانه ای که حکایت از یک طوفان عظیم دارد و نوح پیامبر نیز معتقد است که تمام آنها واقعی هست و بزودی جهان به زیر آب خواهد رفت. اما برای اطمینان، نوح پیامبر تصمیم میگیرد به سراغ پدرش میتوسلاح ( آنتونی هاپکینگز ) برود. میتوسلاح پس از بررسی های خاص خود درستی صحبت های نوح پیامبر را تائید می کند و حالا که نوح پیامبر از جانب پروردگار برگزیده شده ، باید کشتی بزرگی بسازد و تمام حیوانات را در آن قرار دهد تا از انقراض نسلشان جلوگیری شود اما در این میان توبال کین ( ری وینستون ) که حاکم هست، قصد دارد کشتی نوح پیامبر را با توسل به زور از او بگیرد اما...
سپردن صندلی کارگردانی « نوح » به دارن آرونفسکی که از او به عنوان فیلمسازی با ذهنیت مستقل نام برده می شود، ریسک بسیار بزرگی بود که بسیاری از کارشاناسان درباره عواقب آن تردید داشتند. پروژه « نوح » قرار بود به واقع یک پروژه پر هزینه باشد و کمپانی پارامونت نیز حساب ویژه ای بر روی فروش فیلم باز کرده بود. با اینحال این موضوع باعث نشده تا « نوح » آرونفسکی به اثری کاملاً استودیویی مبدل شود.
مخاطبین « نوح » مطمئناً پیش از این بارها داستان نوح پیامبر را و کشتی بزرگش را شنیده اند اما آنچه که فیلم به مخاطب ارائه می کند تصویری دقیق از داستانهای مذهبی نیست بلکه برداشتی است که شخصِ آرونفسکی از داستان نوح پیامبر داشته است. در « نوح » شاید تنها داستان کشتی بزرگ و جمع آوری حیوانات به منظور نجات نسلشان برگرفته از روایت های مذهبی باشد اما در موارد دیگر، شخصِ آرونفسکی داستانهای فرعی به فیلمنامه اضافه کرده که پذیرش آنها ارتباط مستقیمی به نوع نگاه تماشاگر به فیلم دارد.
از جمله مواردی که احتمالا مخاطبین مذهبی فیلم را متعجب خواهد کرد، وجود صحنه های درگیری میان نگهبانان ماورایی نوح پیامبر و طغیانگران هست که شبیه به جنگ های کلاسیک اروپایی می باشد و کمتر کسی بخاطر می آورد که واقعا چیزی از این موضوع در روایات مذهبی شنیده باشد. این جنگ ها که به نظر می رسد بیشتر به جهت حماسی کردن داستان در فیلم گنجانده شده، کارگردانی مناسبی ندارند و کیفیت اجرایی آنها نیز از سطح نه چندان بالایی برخوردار هست که باعث دلزدگی مخاطب می شود. اما بهرحال این صحنه های نبرد بزرگ می توانند باعث بالا بردن ریتم تقریباً کند فیلم شوند که در لحظاتی واقعاً کندتر از آنچه که باید باشد، می شود.
اما « نوح » آرونفسکی از جنبه درام مطابق انتظارات، حرف های بسیاری برای گفتن دارد و در واقع تماشایی ترین بخش فیلم را تشکیل می دهد. خوشبختانه پرداخت شخصیت نوح پیامبر با دقت و وسواس صورت گرفته و تمامی رفتارهای آشنای نوح پیامبر که پیش از این بارها درباره آن شنیده بودیم،در فیلم نیز به راحتی قابل مشاهده اند. کشمکش های درونی نوح پیامبر و تردید درباره عواقب کارهایش به همراه نگرانی هایی که اعضای خانواده نوح پیامبر از نابودی نسل بشر دارند و همچنین مبارزه نوح پیامبر با فرمانروای زمانه خودش که تفکراتش دقیقا در نقطه مقابل او قرار دارد، از جمله بخش هایی است که آرونفسکی به خوبی آنها را پرورش داده و بطور خلاصه باید بگویم که بخش درام در « نوح » به مراتب ارزشمندتر از بخش اکشن آن از آب درآمده است.
در بخش اکشن مخاطب دقیقاً می داند که قرار هست با چه چیزی مواجه شود. ما در داستان « نوح » بارها درباره طوفان شدید و کشتی عظیم و حیواناتی که بر آن سوار شدند شنیده ایم. در « نوح » نیز تمامی این روایات به تصویر کشیده شده است اما به نظر می رسد که جلوه های ویژه گرافیکی فیلم با عجله ساخته شده باشند و می شد که با صرف زمانی بیشتر ، شکل و شمایل واقعی تری به آن بخشید. فارغ از صحنه های مربوط به طوفان الهی که به دلیل تاریک بودن ، جزئیات چندانی قابل رویت نیست، باید به طراحی کامپیوتری حیوانات نیز اشاره کرد که کیفیت بالایی ندارند و ظاهراً سازندگان هم برای اینکه دردسرهای بیشتری را در طراحی آنها متحمل نشوند، همه آنها را در هنگام وقوع طوفان الهی به خواب می فرستند تا کسی سراغی از آنها نگیرد و احیاناً تیم جلوه های ویژه هم زحمت بیشتری متحمل نشوند!
متاسفانه وجود برخی پیامهای اجتماعی نیز تجربه بدی هست که به هنگام تماشای « نوح » با آن مواجه خواهیم شد. در « نوح » به شکل عجیبی، پیامهایی در حفاظت از حیوانات و محیط زیست شرح داده می شود و نسل بشر نیز عاملی معرفی می شد که مطلقاً قصد تخریب محیط زیست را دارد. مشخصاً آرونفسکی با به تصویر کشیدن شخصیت منفی فیلم به نام توبال کاین که از نسل قابیل است، قصد داشته به پلیدی های ذات انسان تلنگری زده باشد اما مشخص نیست که به چه دلیل مسیر این پیامها به سمت محیط زیست و مسائلی از این دست سوق پیدا کرده است. اینکه آرونفسکی شخصاً به چنین کاری مبادرت ورزیده یا براثر فشار کمپانی چنین مسیری را برگزیده بر کسی آشکار نیست.
راسل کرو در نقش نوح پیامبر در فیلم « نوح » قابل اعتماد است و تماشاگر خیلی زود می تواند با او ارتباط برقرار کند. کرو در نقش نوح پیامبر متفکر و همواره نگران است. نگرانی او بابت نسل بشر به خوبی در چهره اش نمایان شده و ثابت قدم بودنش در راه نیز به خوبی به تصویر کشیده شده است. نکته جالب اینجاست که کرو در نقش نوح پیامبر کمی درگیری فیزیکی را هم تجربه کرده که بهرحال از پس آن هم به خوبی برآمده است! جنیفر کانلی نیز در نقش نامیح همسر نوح پیامبر، بازی بسیار خوب و منسجمی از خود به نمایش گذاشته است. کانلی که به نظر می رسد هالیوود دیگر او را دوست ندارد و چند سالی است که او را به حاشیه رانده، حال بار دیگر به کمک آرونفسکی که علاقه شدید به بازی وی دارد، بار دیگر به یک اثر بزرگ سینمایی وارد شده و بازی خوبش مطمئناً می تواند بازگشت موفقی را برایش رقم بزند. اِما واتسون نیز در نقش دخترخوانده نوح پیامبر یعنی ایلا ، بازی قابل قبولی از خود ارائه داده است اما ایلا نقشی نیست که بتواند برای اِما واتسون کافی باشد. ری وینستون هم در نقش منفی داستان بهرحال بیشتر شباهت به یک بدمن کلیشه ای با اهداف مشخص دارد. توبال کاین نقشی نیست که بتواند برای وینستون چالش برانگیز باشد.
« نوح » آرونفسکی به عنوان یک اثر پر هزینه و بزرگ، تجربه خوشایندی هست که حداقل وجود شخصِ آرونفسکی باعث شده در بخش درام بسیار درخشان باشد. « نوح » همچنین از حضور ارزشمند دوستان قدیمی و حرفه ای آرونفسکی در پشت صحنه برخوردار بوده که از جمله آنها می توان به متیو لیباتیک بعنوان فیلمبردار اشاره کرد که واقعا تصویربرداری درخشانی انجام داده است. به تمامی این موارد باید موسیقی زیبای فیلم را هم اضافه کنم که اثر کلینت مارشال بوده که پیش از این موسیقی ماندگار فیلم « مرثیه ای برای یک رویا » را برای آرونفسکی ساخته بود. « نوح » اثر درخشانی در سطح درام و اثری نه چندان قابل قبول در بخش اکشن و جلوه های ویژه است و فراموش هم نکنیم که پیامهای اخلاقی فیلم هم بدجوری با اعصاب تماشاگر بازی میکند!